ﭼﻜﻴﺪه:
راﺑﻄﻪ ﻣﻄﻠﻮب «ﺧﻮد» و «دﻳﮕﺮی» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﻴﻨﺎﺳﻮژگی، روﻳﻜﺮدی اﻧﺘﻘـﺎدی ﺑﻪ ﻣﺪرﻧﻴﺘـﻪ اﺳـﺖ و ﺑـﻪ دﻓـﺎع از اﻧﺴـﺎن در ﻣﻘﺎﺑـﻞ ﺳـﻴﻄﺮه ﻋﻘـﻞ اﺑـﺰاری ﻣـﺪرن می ﭘﺮدازد . اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع از ﺳﻮی ﻣﺘﻔﻜﺮان ﻓﻠﺴـﻔﻪ وﺟـﻮدی اراﺋـﻪ ﺷـﺪه و « ﻣـﺎرﺗﻴﻦ ﺑﻮﺑﺮ»، ﺻﻮرت ﺑﻨﺪی ﻧﺴﺒﺘﺎً روﺷنی از آن اراﺋـﻪ ﻣـی ﻛﻨـﺪ . ﺑﺮرﺳـی اﻳـﻦ ﻣﻮﺿـﻮع در ﺗﻔﻜﺮات ﻧﻮاﻧﺪﻳﺸﺎن دﻳﻨی ﻛﻪ ﻧﮕﺎه اﻧﺘﻘﺎدی ﺑﻪ ﻣﺪرﻧﻴﺴﻢ دارﻧﺪ، اﻫﻤﻴﺖ دارد. « ﻣﻬﺪی ﺑﺎزرﮔﺎن » ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳکی از ﻧﻮاﻧﺪﻳﺸﺎن دﻳنی ﻣﺘﻘﺪم، در ﺟﻬﺖ ﻣﺴﺌﻠﻪ اﺻلی اش ﻛـﻪ ﭘﻴﻮﻧﺪ دﻳﻦ و ﻣﺪرﻧﻴﺘﻪ اﺳﺖ، ﺑﺮ اﺳﺎس اﻧﺴﺎنﺷﻨﺎسی دﻳنی اش، ﺳـﻮژه اﻳﺮاﻧـی را ﺑـﺎ روﻳﻜﺮدی ﻣﻌﻨﻮی ﺑﺮمی اﻓﺮازد و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ارتباط ﻣﺒﻨﺎیی ﻣﻴﺎن اﻧﺴﺎن دﻳﻨـی ﺑـﺎ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﻣﺪرن ﺑﺮﻗﺮار میﻛﻨﺪ. اﻳﻦ ارﺗﺒﺎط در ﻧـﻮع ﻣﻮاﺟﻬـﻪ «ﺧـﻮد »و «دﻳﮕـﺮی» در ﺗﻔﻜﺮ او ﻧﻤﻮد روﺷنی دارد. ﺑﺎزرﮔﺎن اﻧﺴﺎن «اﻟﻬـی-اﺟﺘﻤـﺎعی» را درﻛـﺎﻧﻮن ﺗﻔﻜـﺮ ﺧﻮد ﻗﺮار ﻣﻲدهد و از این جهت ﻣﻘﻮّﻣﺎت ﻣﻮاﺟﻬـﻪ ﻣﻄﻠـﻮب «ﺧـﻮد »و «دﻳﮕـﺮی» و ﻫﻤﺰﻣﺎن ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻣﻨﺎﺳﺐﺗﺮ اﻧﺴﺎن دﻳﻨی ﺑﺎ دﻧﻴﺎی ﻣﺪرن را ﻓﺮاﻫﻢ می کند.
دریافت مقاله به صورت PDF :